یک چوب.چوبی بلند به ارتفاع 2 متر و یا شاید کمی بیشتر.و صدای دهلی که از
فاصلهء دور شنیده می شد.
صدا نزدیک می شود
6 تن که لباس سربازی در تن دارند
رژه می روند و کسی را دست بسته با خود می آورند
در کنار آنها مرد دیگری در
حرکت است با کلاهی متفاوت و هفت تیری بر کمر.به نظر فرمانده می آمد.
جوخه
به چوب نزدیک شد و کنار آن ایستاد .
یکی ازافراد جوخه دست های مرد را باز
کرد و آن را به نزدیک چوبه برد و سپس مرد را به چوبه بست و به او چشم بندی
تعارف کرد اما مرد نپذیرفت.
سرباز به محل خود بازگشت.سرباز دیگری کاغذی از
جیب خود در آورد و پس از باز کردن تای آن شروع به خواندن کرد:
آقای....شما
به حکم دادگاه نظامی به علت..... به مرگ محکوم شده اید و مطابق قوانین
نظامی جوخه اعدام موظف به اجرای حکم است آیا کلامی به عنوان سخن آخر خود
دارید؟
مرد به علامت منفی سر خود را تکان داد.آنگاه فرمانده فریاد زد:
افراد به جای خود.هدف فرد مقابل.با فرمان من.آتش...............................................
چند صدای مهیب و مرد به چوبه آویزان شد دست بسته اش مانع از افتادنش به زمین شد.فرمانده به چوبه نزدیک شد هفت تیرش را از غلاف در آورد و سر مرد را نشانه رفت...................بنگ..................تیر خلاص .
آنچه
خواندید قسمتی از یک فیلم بود که برای شما تصویر کردم.سوالی که از دوران
کودکی در ذهن داشتم این بود که چرا تیر خلاص
شلیک می شود.
بعد ها دیدم که
تنها در انتهای مراسم اعدام نبود که تیر خلاص شلیک شد.در مسابقات اسب
دوانی اگر پای اسبی می شکست و از مسابقه می ماند به سرش تیر خلاص شلیک می
کردند.
اما نه بهمین جا نیز ختم نمی شد.
مدتی بعد دانستم که تیر خلاص به
این دو مورد نیز ختم نمی شود بله در جنگ به سر نیروهای زخمی دشمن و آنهائی
که در حال جان دادن هستند و همچنین نیروهای خودی که بدست دشمن گرفتار می
شوند و از اطلاعات حساس نظامی با خبر هستند نیز شلیک می شود.
نمی دانم
نخستین تیر خلاص کی شلیک شد شاید به اختراع نخستین تپانچه بازگردد اما می
دانم که پایانی نخواهد داشت.پس ازمدتی به این نتایج رسیدم:
1-وقتی
که خواستی از مردن شخص مقابل پس ازآنکه او را در مقابل جوخهء اعدام قرار
دادی مطمئن شوی تا مبادا زنده مانده باشد
و کارت ناتمام بماند.
2-وقتی خواستی از مردن دشمنت مطمئن شوی تا مبادا از جای برخیزد و برای تو خطری بوجود آورد.
3-وقتی سوار کار بودی و اسبت زمین خورد و پایش شکست و در حال درد کشیدن بود و زجر می کشید.
4- وقتی خطر لو رفتن اطلاعات حساسی توسط نیروهایت که در دست دشمن گرفتار هستند می رود.
آن وقت باید تیر خلاص شلیک کنی.
و البته به تازگی یک کاربرد دیگر هم برایش پیدا کردم.
وقتی
عاشق شدی و عشقی متولد شد وقتی درخت عشق تنومند شد وقتی تیر خیانت، تیر
رقیب، تیر دوری و فراق، تیر بدنامی،
تیر بی توجهی، تیر غم، تیر تنهائی سینهء
عشقت را درید آن وقت به دستان معشوقت بنگر. شاید هفت تیرش را از غلاف در
آورد و تیر خلاصی به سر این عشق زخمی شلیک کند.تیر خلاصی که به زندگی عشق
پایان دهد و البته به رنج و درد ابدی ات.دستان چنین معشوقی را باید
بوسید.معشوقی که از بازی با شکارش لذت نمی برد معشوقی که از درد کشیدنت
رنج می برد معشوقی که تو را زخمی رها نمی کند و نمی رود.
مبــــــــــادا
بترسی چشمانت را ببند و تیر خلاص زدن را امتحان کن شجاع باش و با شجاعتت
به رنج ابدی اش پایان بده.آن هنگام که چنین کاری کردی هفت تیرت را دوباره
آماده کن عاشقی دیگر در راه است.
خلاصش کن...