• وبلاگ : دارمکافـــــات
  • يادداشت : نوستالژي ساعتي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دلفين 

    وااااااايييي! منم حسم نوستاليك شد واقعا!

    اين كاغذ ديواري اتاقته جدا؟!

    آخه منم ميخواستم اين كاغذو بكنم بعد يارو گفت نه خانوم اتاقتون زشت ميشه. اين تك و توك گل داره بقيه ش همه كاغذ ساده س!

    منم يه چيز ديگه برداشتم. رنگ بنديش همونه ولي به جاي گل ابر و باد داره و يكم نقش برجسته س. با تركيب پرتقالي و ليمويي و سفيد. گرفتي؟!

    منم يه ساعت آونگي داشتم خيلي حرف ميزد هديه كردمش به انباري خونمون. يكي دو سال راحت بودم تا اينكه بابام يكي ديگه برام آورد! از همونا!! اين يكي واسه ژاندولش يه باتري اضافه مصرف ميكرد. ولي صداش قشنگتر بود و به اندازه و بجا سخن ميگفت.

    يكم تحملش كردم و در اولين فرصت شوتيدمش تو آشپزخونه! الان در مرحله سولفاته س!

    الان يه ساعت ليزري نقره اي دارم كه مثل تراكتور صدا ميده!!! ولي چون صداش ريزه زياد متوجه نميشي. مگه اينكه بخواي درس بخوني و بخوابي. يه دفعه حسابي با هم گردگيري كرديم. چاقو و چاقو كشي و اينا....!

    كلا اگه قراره چند ماه نياي بعد يهو بياي بتركوني. من ترجيح ميدم يكسال بصورت كامل غيبت بزنه!!!

    البته ميزان حضورات تركشي هم مهمه. مثلا بعد يكسال بياي و بري مثل ابراي سيروس هيچ فايده اي نداره......سعي كن مثل ابراي كومولوس باشي. به موقع بياي به موقع بري. ثباتم داشته باشي!

    كلا وقتي هستي فقط بتركون. به جراحت سايرين توجهي نداشته باش! اينجا زره فولاديم پيدا ميشه!!!

    پاسخ

    از دست شما،از دست شما.... :-)